به قلم استفانی توله و ویکتور هریس- دانشگاه فلوریدا
در حالیکه ازدواج با فردی از فرهنگ و دین متفاوت میتواند چالشهای خاصی را به همراه داشته باشد، در عین حال میتواند فرصتهای زیبا و پرباری برای رشد و پیشرفت محسوب شود.
پاول سویینی، نویسنده، در جایی اینطور نگاشته است: «سالگرد ازدواج تجلیلی است از عشق، اعتماد، مشارکت، بردباری و سرسختی. تغییرات پی در پی برای تک تک سالهایی که پشت سر گذاشته میشود.»
زوجها در عین اینکه سال به سال شیوه باهم زندگی کردن را یاد میگیرند باید در موارد زیادی نیز خود را تعدیل نمایند. زمانیکه این تغییرات شامل بحث و گفتگوهای فرهنگی و مذهبی میشود، ابعاد جدید دیگری نیز به پروسه سعی و تلاش آنها جهت تحکیم روابط زناشوییشان اضافه میگردد.
اطلاعات مفید
امروزه در کشور آمریکا، بیشتر مردم با افرادی از مذاهب و نژادهای متفاوت از خود ازدواج میکنند. بر اساس تحقیقات مرکز PEW در زمینه مذهب و زندگی اجتماعی (Pew Forum on Religion & Public Life)، قریب به ۳۷% آمریکاییها، با فردی با اعتقادات دینی متفاوت از خود ازدواج کردهاند. بهعلاوه، سرشماری سال ۲۰۱۰ ایالات متحده حاکی از آن است که ۱۰% آمریکاییها حتی با افرادی با ملیت و نژاد دیگر ازدواج کردهاند. پژوهشگران چندین تفسیر محتمل بر این روند رو به رشد ارائه داده و معتقد هستند که وجود شرایط زیر، باعث میشود زوجها به احتمال خیلی زیاد به ازدواج با افرادی از ادیان دیگر روی آورند:
- چنانچه مستقل از خانوادههایشان بوده و یا خیلی تعلق خاطر به اعتقادات مذهبی خانواده خود نداشته، تجربه طلاق داشته و یا به دنبال تعادل بیشتری در تقسیم مسئولیتهای خانوار باشند؛
- وجود مهاجران از کشورها و مذاهب مختلف که باعث شناخت بیشتر آمریکاییها از دیگر فرهنگها و پذیرش بیشتر آنها شده است.
ازدواج بین زوجهایی از نژادهای مختلف نیز به دلایل زیر محتملتر به نظر میرسد:
- آنها از اشتراکات زیادی از قبیل گرایشهای مذهبی، سطح تحصیلات و یا جهانبینی برخوردارند؛
- مرزهای نژادی به دلیل اینکه هر دو مهاجرند تقریبا وجود ندارد، موانعی مثل تکلم به زبان انگلیسی و یا بومی بودن در آن کشور وجود نداشته و بنابراین ازدواج بین افراد از نژادهای متفاوت (بجز آمریکایی) با احتمال بیشتری روبروست؛
- در نسل سوم مهاجران به بعد، احساس قرابت بیشتری با زبان و فرهنگ محل سکونت خود وجود دارد. در حالیکه ازدواجهای نژادهای مختلف برای مهاجران و اقلیتهای قومی از این جهت که به فرهنگ حاکم بر جامعه میپیوندند سودمند بوده، ولی آنها ممکن است هویت اصلیشان را از دست بدهند.
انتخاب شریک مناسب
در انتخاب شریک زندگی، ارزشها، اعتقادات و دیگر عوامل فرهنگی و مذهبی در یک پروسه مرحله به مرحله به نام SVR (Stimulus-Values-Roles) «محرک، ارزشها، نقشها» ارزیابی میشوند. در مرحله محرک، زوجها جذب یکدیگر میشوند و در مرحله ارزشها، زوجها ارزشها و اعتقادات یکدیگر را که شامل سنتهای مذهبی و فرهنگی میشود را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند. برای اینکه به این ترتیب مشخص میشود که آیا آنها شبیه هم هستند یا از هم متفاوتند. در مرحله نهایی ایفای نقش، زوجها چگونگی انجام و اجرای نقشهای مختلف (مانند تربیت فرزندان، تقسیم کارهای روزمره، نقش نانآور خانوار و …) را در رابطهشان تعیین نموده و اینکه تا چه حد اجرای این نقشها به تداوم رابطهشان کمک خواهد کرد. بنابراین زوجها در این سه مرحله مختلف با فیلتر کردن افرادی که معیارهای متفاوتی با آنها دارند، شریک زندگی مطابق با معیارهای خود را تعیین مینمایند.
در نظر گرفتن مدل SVR زمانی که به ارزشهای فرهنگی و مذهبی خود فکر میکنید ضروریست. به این فکر کنید که چگونه میتوان چالشهای موجود در رابطهتان تبدیل به نقاط قوت کرده و از تفاوتها جهت بهتر کردن رابطهتان استفاده نمائید، به طوری که هر طرف با توجه به قابلیتهای خود مسئولیتها و نقشهای مختلفی را در زندگی به عهده بگیرد.
تفاوتها و شباهتهای مذهبی و تاثیر آنها بر یک رابطه زناشویی شاد و موفق
تحقیقات نشان میدهند که زوجهایی که از نظر اعتقادی بیشتر شبیه و اصطلاحا از جنس هم هستند، به طور کلی از ازدواجشان راضیتر میباشند. در حقیقت، یافتههای علمی نشان میدهد که نرخ طلاق در بین زوجهای هممذهب و عموما مذهبیتر، پایینتر است. بنابراین پیشبینی میشود به همان میزان که زوجها از اعتقادات مذهبی متفاوتتری برخوردار باشند به همان میزان دچار تضادها و مشکلات بیشتری شده و به احتمال زیاد رابطهشان به طلاق بیانجامد. بسیار جالب است که حتی بین زوجهای خیلی مذهبی ولی با اعتقادات دینی متفاوت، ناسازگاری بیشتری وجود دارد. عموماً دینداری و تعصبات مذهبی به عنوان شاخصی برای پیشبینی میزان رضایتمندی در زوجها بکار گرفته میشود. بهعنوان مثال حضور مشترک در مراسم مذهبی برای زوجهای با مذهب یکسان رضایتمندی خیلی بیشتری را به دنبال داشته و سازگاری بین آنها را نیز افزایش میدهد. در خصوص تفاوتهای جنسیتی در صورتی که شوهر در مراسم مذهبی بیشتری شرکت کند احتمال جر و بحثهای زناشویی کمتر و همانطور که گفته شد میزان سازگاری را بالا میبرد که این هم در ازدواج اول و هم ازدواجهای بعدی صادق است. برای زنان، در ازدواج دومشان اما میزان مذهبی بودن تاثیری در سازگاریشان در زندگی زناشویی نخواهد داشت. در حقیقت اعتقادات مذهبی هم برای مردان و هم برای زنان در ازدواجهای دومشان شاخصی قوی جهت پیشبینی سازگاری در زندگی زناشویی نمیباشد.
مطالعات نشان میدهد ریسک طلاق در ازدواج اول در صورتی که شوهر به صورت مداوم و بیشتر از زن در مراسم مذهبی شرکت نماید افزایش مییابد. البته تئوریها بر این استناد دارند که حضور هر دو زن و شوهر با هم در کلیسا باعث تقویت روابط زناشویی میشود. علاوه بر حضورمشترک در مراسم مذهبی، انجام فرایض دینی در خانه به صورت مشترک نیز میزان رضایتمندی از زندگی زناشویی را حتی بین زوجهای باحداقل تفاوتهای عقیدتی افزایش میدهد. در مجموع از این یافتهها این طور به نظر میرسد که هر چه میزان مشترکات مذهبی و رفتاری در یک زوج بالاتر باشد روابط زناشوییشان نیز شادتر خواهد بود و اشتراکات مذهبی به رضایتمندی بیشتری در آنها میانجامد.
ادامه دارد…
متن کامل این نوشته در سیزدهمین نشریه پرنیان منتشر شده است.
ثبت دیدگاه