یادآوری: متن کامل این نوشتار که در این وبسایت در چند قسمت منتشر خواهد شد، پیشتر در شماره دهم نشریه پرنیان کانادا منعکس شده است.
وقتی برای یافتن شغل در کانادا اقدام مینمایید عبارت «داشتن تجربه کار کانادایی مرتبط» زیاد به گوشتان میرسد. تازهواردین با چالشهای دیگری از قبیل داشتن مدرک تحصیلی غیرکانادایی، عدم آشنایی با فرهنگ کار کانادایی، داشتن مشکلات در برقراری موثر ارتباط با ارباب رجوع و همکاران نیز مواجه هستند.
نشریه Canadian immigrant در مجموعه مطالبی با عنوان «کارفرمایان چه میخواهند؟» پای صحبت افراد مختلفی مانند مدیران منابع انسانی یا مدیران ارشد کارگزینی، که مستقیماً دستاندرکار یافتن افراد مستعد جهت استخدام در شرکتهایشان هستند، نشسته تا از این طریق از بینش و تفکر این افراد در مورد آندسته از مسائلی که بر استخدام تازهواردین موثر هستند آگاه شود و مخاطبانش را نیز آگاه سازد. پرنیان به دلیل اهمیت این موضوع، دو قسمت از این مباحث را ترجمه و در این پرونده به رویت شما میرساند. بخش اول از اولین مصاحبه در اینجا منعکس شده است.
در اینجا بخش دوم مصاحبه اول منتشر میشود.
پس ازاستخدام مهاجران شرکت دلویت با چه چالشهای بخصوصی مواجه میشود؟
این که قادر باشیم بهترین و مناسبترین کاندیدا را انتخاب کنیم برای شرکت امری سخت و چالشبرانگیز است. با توجه به اینکه ما تنها به آنچه در رزومه افراد وجود دارد بسنده نکرده بلکه معرفهای آنان را نیز شناسایی و بررسی میکنیم، دستیابی به شناخت دقیق از متقاضیان کار سادهای نیست. وقتی فرد مورد نظر (کاندیدا) از کشور و فرهنگ متفاوتی است چگونه به طور دقیق و کامل میتوان ارزیابیهای لازم را در مورد او به عمل آورد؟ ما تمایل داریم که فرد جدید قبل از استخدام حداقل با ۶ تا ۸ نفر از ما ملاقات کند، به این طریق افراد شانس بیشتری برای شناخت شرکت ما خواهند داشت. ما بهدنبال این هستیم که از کاندیداها بیشتر بدانیم به همین دلیل افراد زیادی در مراحل استخدام دستاندرکار هستند و از آنجا که ما گاهی سریعا به افراد نیاز داریم بنابراین مراحل تشریفاتی اداری و تدارکاتی مهاجرت هم از دیگر مشکلاتی است که ما دائما روی آن کار میکنیم.
به نظر شما بزرگترین مانع سد راه تازهواردان برای یافتن شغل مورد نظرشان چیست؟
اولین مانع «زبان» است که البته تنها مختص دلویت نیست و من این مسئله را در جاهای دیگر هم دیده و شنیدهام. اینکه فرد در اولین برخورد چگونه ارتباط برقرار کند و تعامل نماید بسیار اهمیت دارد. ما شاهد بودهایم که متقاضی در مهارتهای اولیه ارتباط وضعیت خوبی دارد ولی برای ورود به مرحله بعدی یعنی «محاوره متقاعد کننده» مشکل دارد. هنوز هم میتوان دید که کمی تعصب و جانبداری بین برخی کارفرمایان هست؛ آنهایی که دوست دارند افرادی را استخدام کنند که «مثل خودشان» باشند. بنابر این اگر آنها شناختی از پیشینه شما نداشته و ندانند که از کجا آمدهاید و در واقع بهنظرشان آن چیزی نباشید که آنها میخواهند، در استخدام شما دچار تردید خواهند بود. البته من فکر میکنم در این مورد باید تغییراتی ایجاد نماییم.
سازمانهایی وجود دارند که راه سادهتر را انتخاب میکنند. آنها افرادی را استخدام میکنند که با اسم، تحصیلات و موارد دیگرشان آشنا باشند. برای ما نیز بهتر است بیشتر جهت آشناشدن با تحصیلات و موسسات آموزشی غیر کانادایی تلاش کنیم. یکی از همکاران قدیمی من اهل هندوستان است و همه دانشگاههای آنجا را میشناسد، بنابراین اگر ما کاندیدایی داشته باشیم که آنجا تحصیل کرده باشد، ایشان ما را در چک کردن مجدد یاری میکند. مثلا او به ما میگوید: «بله، این دانشگاه از بهترین دانشگاههای آنجاست که هر کسی نمیتواند وارد آن شود.» ما خیلی خوششانس هستیم که داخل تشکیلاتمان از چنین ارتباطات خوبی برخورداریم و به این طریق همواره میتوانیم متقاضیان کار که در خارج از کانادا تحصیل کردهاند را بررسی کنیم.
آیا به اهمیت تنوع و گوناگونی در محیط کار اعتقاد دارید؟
ذهنیت غالب در شرکت ما این است که همهچیز در جهت خدمت به مشتری است. مشتریهای ما متنوع و از فرهنگها و کشورهای مختلف هستند، بنابر این اگر ما متنوع نباشیم نمیتوانیم خود را با نیازهای آنان هماهنگ سازیم. ما نمیخواهیم مشتریهایمان در مواجهه با ما، بروند و فکر کنند که ما شبیه آنها نیستیم. ما معتقدیم که محیط کار در دلویت گرم، جالب و کار کردن در آن ارزشمند است چرا که ما همه خیلی با همدیگر متفاوت هستیم. از نیروی کار متنوع، عقاید و نظرات بهتری عایدمان میشود. این است کسب و کار واقعی.
لطفا به چند نکته مهم برای افرادیکه مایل به کار در شرکت دلویت میباشند اشاره کنید.
اگر فرض را بر این بگذاریم که آنها دارای مهارتهای لازم بوده و قادر به اثبات آن نیز هستند، اولین چیزی که آنها باید نشان دهند این است که آیا مایلند در مورد مسئله مهارتهای محاورهای نیز روی خود سرمایهگذاری کنند یا نه، خلاصه اینکه برای بهبود وضعیت زبانشان چه میکنند؟
همه ما تمایل داریم بر روی پروژه خاص مورد علاقهامان و در جای خوب و با راه و روش خاص خودمان کار کنیم. بنابر این تمایل به کار کردن در زمینهای که الزاماً بهدنبالش نیستید برای تازهواردین یک دارایی محسوب میشود. فرد متقاضی باید بتواند بگوید «تصویر ایدهآل من از کار این است ولی مایلم در زمینههای دیگر نیز کار کنم.» این به ما این امکان را میدهد که فرصتی به این افراد بدهیم. در واقع به این میگویند همکاری دوجانبه. ما آماده کمک به افراد هستیم و توقعمان این است که افراد نیز از ما کمک بخواهند. به قول معروف یک دست صدا ندارد. آدمها باید این قدرت و توانایی را داشته باشند که بفهمند چه هنگام به کمک نیاز دارند. وقتی آنها متوجه این شوند که به کمک نیاز دارند آنجاست که همکارانشان نیز بهشکلی باورنکردنی به حمایتشان میشتابند.
اگر کمک نخواهید احتمالاً میتوان گفت که موفق نخواهید بود. روی این دو امر تمرکز کنید: اینکه چگونه میتوانید مشتریانتان را موفق نمایید و اینکه چگونه میتوانید همکارانتان را موفق نمایید. بقیه دیگر حاشیه و سر و صداست. اگر این دو اصل رفتار شما را هدایت نمایند، قطعاً موفق خواهید بود.
ادامه دارد…
ثبت دیدگاه