چندی پیش دوستی را دیدم که در محیط کار خود در وینی پگ بدلیل افتادن از ارتفاع در یک کارگاه ساختمانی دچار شکستگی پای راست شده بود. مشکلات خاص پزشکی و دوره استراحت و مسایل مربوط به دوری از وطن و از دست رفتن روحیه و امید آنچنان او را تحت تأثیر قرار داده بود که بعد از این حادثه به ایران بازگشت و بر این باور بود که ممکن است هرگز به کانادا برنگردد. درواقع علاوه بر مسائل مربوط به مهاجرت شکل گیری یک خاطره بد و یک رویداد ناخوشایند مخصوصا زمانیکه با سلامتی مهاجران مرتبط باشد میتواند عوارض روحی و جسمی زیادی را بدنبال داشته باشد.
متأسفانه به فاصله کمی از این تجربه شاهد حادثه ای بمراتب تلخ تر و غمبارتر در مورد خانم مهندس ایرانی ساکن کلگری بودم که بعد از رکود اقتصادی در آلبرتا همکاری اش با یکی از شرکتهای نفت و گاز کلگری قطع شده بود و برای گذران زندگی مدتی موقتا در یک پمپ بنزین مشغول بکار شده بود. تنها بمدت دو هفته از آغاز کار این هموطن عزیز ما، حادثه تلخی اتفاق میافتد که متأسفانه باعث میگردد این خانم جوان که مادر یک خانواده مهاجر نیز بود جان خود را از دست بدهد. در این حادثه دو جوان که با یک تراک سرقتی وارد پمپ بنزین شده بودند بدون پرداخت مبلغ مربوطه پمپ بنزین را ترک میکنند و کمی جلوتر در یک پارکینگ متوقف میشوند. این خانم که در آن زمان متصدی جایگاه بودند بمنظور جلوگیری از فرار این دو جوان جلوی اتومبیل آنها میایستد و سعی میکند مانع از حرکت خودرو شود که متأسفانه با حرکت غیر قابل پیش بینی و عجیب راننده تراک ایشان با خودرو برخورد میکنند و دچار جراحات شدیدی میشوند که متأسفانه بعد از انتقال به بیمارستان باعث مرگ این هموطن میگردد.
در این مورد این زن جوان بخاطر ترس از دست دادن کارش و یا جلوگیری از توبیخ شدن توسط کارفرما این کار را صورت میدهد، حال آنکه ایشان در این زمینه هیچ گونه مسئولیتی مگر تماس با پلیس نداشته. در این موارد همیشه توصیه میشود با پلیس تماس گرفته شود و پلیس از طریق بازبینی ویدئوی دوربینهای مدار بسته نسبت به شناسایی اتومبیل و راننده پیگیری کند. درواقع این مسئله که کارمندان و کارگران هرگز نباید با تبهکاران درگیر شوند جزء اولین اصولی است که هر کارمند بانک، صندوقدار، متصدی پمپ بنزین و اصولا هر کسی که در موقعیتهای مشابه قرار میگیرد باید آموزش دیده باشد.
در مورد این حادثه تلخ این سؤال مهم در ذهن شکل میگیرد که آیا مسئولان پمپ بنزین که موظف به آموزش کارمندان خود هستند آموزشهای لازم را به این هموطن داده بودند یا خیر ؟ جواب این سؤال احتمالا خیر است. و باز سؤالات بعدی در ذهن شکل میگرد: آیا این هموطن ما که بعنوان متصدی جایگاه سوخت گیری مشغول بکار بودند در صورت بروز آتش سوزی یا مسائل از این قبیل آمادگی لازم برای مواجهه با موقعیت را داشته است یا خیر ؟ اصولا به نظر میرسد که ظرف مدت تنها دو هفته حضور در یک جایگاه پمپ بنزین هرگز نمیتواند برای آموزش دیدن کافی باشد. و اکنون چه کسی میتواند پاسخگوی این خانواده مهاجر ایرانی باشد ؟ آیا کارفرما جوابگو است یا مسئولان محلی ؟
یکی از مشکلاتی که مهاجران در سرزمین جدید با آن روبرو هستند تفاوتهای قانونی میان قانون کار و مسئولیتهای کارگر و کارفرما در ایران و در کانادا میباشد. در بسیاری از موارد بخاطر نهادینه شدن این مسئله در اذهان ایرانیان که همیشه کارمند یا کارگر در مورد مسائل مربوط به شیفت خود پاسخگو است مسائل زیادی برای مهاجران در محیط کار کانادایی بوجود میآید. از طرفی مسایل مربوط به تازه واردی و از طرفی بیکاری و تأمین مخارج زندگی شرایطی را برای مهاجران بوجود میآورد که در مسایل ایمنی محیط کار نتوانند بموقع تصمیم درست بگیرند و بخاطر عدم آشنایی با حقوق خود درگیر مسایل مخاطره آمیزی گردند که بسیار پر هزینه و باعث تأسف است. از اینرو به تمامی هموطنانی که بخصوص در محیطهای کارگاهی مشغول بکار هستند توصیه میگردد تمام توان خود را برای آشنایی با حقوق اولیه خود بکار گیرند. این مسئله بخصوص برای زنها که در محیطهای کار کانادایی پا به پای مردها کار میکنند و بدون هیچ عذری مثل آنها انجام وظیفه میکنند اهمیت بیشتری خواهد داشت. امید است که از این پس هرگز شاهد اینچنین حوادث تلخی نباشیم.
ثبت دیدگاه