قسمت چهارم: ادامه پرسش «کانادا با چه ترکیبی مهاجر بپذیرد؟»
05 سپتامبر 2011 - 16:03
بازدید 322
10

مجموعه این نوشتارها که ترجمه کامل اعلامیه اداره مهاجرت در ارتباط با درخواست رایزنی مشاوران مهاجرت و دیگر افراد مرتبط با مهاجرت به کانادا با این اداره برای اصلاح برنامه‌های مهاجرتی کاناداست به روشنی دغدغه‌های فعلی و تغییرات احتمالی آینده را نشان می‌دهد. در نوشتار قبلی به پرسش دوم این اداره در مورد بهترین ترکیب […]

ارسال توسط :
پ
پ

مجموعه این نوشتارها که ترجمه کامل اعلامیه اداره مهاجرت در ارتباط با درخواست رایزنی مشاوران مهاجرت و دیگر افراد مرتبط با مهاجرت به کانادا با این اداره برای اصلاح برنامه‌های مهاجرتی کاناداست به روشنی دغدغه‌های فعلی و تغییرات احتمالی آینده را نشان می‌دهد. در نوشتار قبلی به پرسش دوم این اداره در مورد بهترین ترکیب برای انتخاب مهاجران پرداخته شد. اینک بخش دوم از همین پرسش ارائه می‌شود.

پرسش دوم: ترکیب مناسب میان مهاجران اقتصادی، مهاجران رده خانوادگی و پناهجویان چیست؟

ویزاهای خانوادگی

تقریبا در حدود ۲۶ درصد از مهاجران هرساله کانادا تحت برنامه ویزاهای خانوادگی این امکان را می‌یابند. اغلب کشورها چنین برنامه‌ای برای مهاجرت ندارند و برنامه مهاجرت خانوادگی کانادا یکی از سخاوتمندانه‌ترین برنامه‌ها در این زمینه است.

بر اساس توافق‌نامه اسپانسرشیپی ۳ ساله (برای همسر/ شریک زندگی، فرزندان) و یا ۱۰ ساله (برای والدین / پدربزرگ و مادربزرگ‌ها)، شهروندان کانادایی و یا مقیمان دائمی که بالای ۱۸ سال سن داشته باشند می‌توانند اسپانسر اعضای درجه یک خانواده خود شوند. باید توجه داشت که علاوه بر این نزدیک به دوسوم مهاجران بخش اقتصادی در واقع کل اعضای یک خانواده هستند. برای مثال متقاضی اصلی به همراه همسر یا شریک زندگی و فرزندان وابسته مهاجرت می‌کند که این امر به این معنا است که از مجموعه مهاجران اقتصادی در واقع بخش کمی را متقاضیان اصلی که به دلیل مهارت و تجربه‌اشان برگزیده شده‌اند، تشکیل می‌دهند.

تقاضاهایی که برای اسپانسرشیپی همسر/ شریک زندگی و فرزندان وابسته انجام گرفته در اولویت بررسی قرار دارند اما تعهد به این نکته و نیاز به برقراری تعادل در دیگر اشکال تقاضا برای ویزاهای خانوادگی سبب شده است که تا روز ۳۱ ماه مارچ سال ۲۰۱۱حدود ۱۶۵ هزار پرونده تقاضا برای اسپانسرشیپی والدین و پدربزرگ و مادربزرگ‌ها روی هم انباشت شده و در نوبت بررسی باقی بمانند. همین حالا هم مدت انتظار برای این‌گونه از تقاضاها بسیار طولانی است و چنانچه اقدامی اساسی برای حل این مشکل انجام نگیرد، این زمان طولانی‌تر از این هم خواهد شد.   

پناهندگان/ اشخاص مورد حمایت / اقدامات بشردوستانه

تقریبا ۱۴ درصد باقیمانده افرادی که به کانادا مهاجرت می‌کنند را اعضای این گروه تشکیل می‌دهند. کانادا از دیرباز نسبت به استقرار پناهندگانی که هیچ راه‌حل مطمئن دیگری در پیش روی خود نداشته‌اند احساس تعهد کرده و به آنها کمک ‌نموده است. علاوه بر این سیستم تصمیم‌گیری درباره وضعیت پناهندگان در کانادا نیز در مورد افرادی که از داخل خاک کانادا اقدام به تقاضای پناهندگی می‌کنند، رای لازم را صادر می‌نماید. دو گروه اصلی پناهندگان کانادا می‌توانند برای دریافت اقامت دائم تقاضا نمایند: پناهندگان دوباره استقرار یافته resettled refugees (این گروه شامل افرادی از کشورهای دیگر است که دولت کانادا یا نهادهای خصوصی کانادایی از آنها حمایت می‌کنند) و کسانی که از داخل خاک کانادا تقاضای پناهندگی کرده و درخواستشان مورد موافقت قرار گرفته است. در برخی موارد خاص نیز افرادی به دلیل مسائل انسان‌دوستانه یا سیاست‌های دولتی به عنوان پناهنده پذیرفته می‌شوند. در حال حاضر حدود ۷۱ هزار پرونده در این سه حوزه در نوبت بررسی قرار دارند که ۱۰ هزار مورد از آنها پناهندگان مورد حمایت دولت هستند، ۲۵ هزار مورد پناهندگان تحت حمایت نهادهای خصوصی هستند و ۲۰ هزار مورد نیز به گروه فعالیت‌های انسان‌دوستانه /سیاست‌های دولتی مربوط می‌شوند. با توجه به تغییراتی که در سیستم تصمیم‌گیری برای پناهندگان اتفاق افتاده و با توجه به کم شدن از تعداد پرونده‌های انباشته شده در این بخش، می‌توان انتظار داشت که بر تعداد متقاضیان موفقی که بتوانند برای دریافت حق اقامت دائم تقاضا کنند نیز افزوده شود.علاوه بر این دولت نیز طی یک حرکت اصلاحی در زمینه امور پناهندگان، در نظر دارد تا تعداد پناهندگان گروه اول یعنی resettled refugees را از ۲ هزار و ۵۰۰ مورد در سال به ۱۴ هزار و ۵۰۰ مورد در سال افزایش دهد.  

مقیمان موقت

مقیمان موقت به سه گروه اصلی تقسیم می‌شوند: مسافران و توریست‌ها، دانشجویان خارجی و بین‌المللی و نیروهای کار موقت. با وجودی که در حال حاضر افرادی از هر سه گروه نامبرده برای دریافت حق اقامت دائم از اداره مهاجرت تقاضا نموده‌اند، اما احتمال دریافت این ویزا برای نیروهای کار موقت و دانشجویان بین‌المللی خیلی بیشتر است. زیرا تعداد افراد در این دو گروه بدون هیچ سرمایه‌گذاری و یا کمک دولتی خاصی کاملا رشد کرده است (در حال حاضر تعداد نیروهای کار موقت از ۱۱۶ هزار نفر در سال ۲۰۰۰ به بیش از ۱۸۲ هزار نفر در سال ۲۰۱۰ رسیده است و تعداد دانشجویان بین‌المللی در کانادا نیز از سال ۲۰۰۶ به این سو ۳۴ درصد افزایش داشته است) و معنای این اتفاق این است که اداره مهاجرت بدون در اختیار داشتن منابع اضافی، کار بررسی پرونده‌های بیشتری را انجام داده است.

کارگران خارجی موقت (یادداشت ۵)

در سال ۲۰۱۰ تعداد ۱۸۲ هزار نیروی کار موقت وارد خاک کانادا شدند. مجوز ورود این افراد به خاک کانادا و حضور آنان در این کشور بر  اساس طبیعت کاری که برای آن تقاضا کرده‌اند و یا برنامه‌ای که بر مبنای آن اقدام نموده‌اند می‌تواند از چند روز تا چند سال متغیر باشد. در تاریخ اول دسامبر سال ۲۰۱۰ تعداد کل کارگران موقتی که از قبل در خاک کانادا حضور داشتند بالغ بر ۲۸۳ هزار نفر می‌شد. البته برخی از این افراد ممکن است که فقط مدت کوتاهی در کشور بمانند در حالی‌که برخی دیگر از جمله مراقبان خانگی حداقل دو تا چهار سال در کانادا می‌مانند.  

برنامه مهاجرت نیروهای کار موقت پاسخگوی چندین نیاز در کشور است. این برنامه برای افرادی که پیشنهاد کار از یک کارفرمای کانادایی داشته باشند مجوز کار فراهم می‌کند تا آنها پاسخگوی نیازهای بازار کار کانادا باشند از جمله از طریق برنامه مراقبان خانگی، برنامه کشاورزان فصلی، متخصصان عالی که از طریق موافقت‌نامه NAFTA یا دیگر توافق‌نامه‌های موجود وارد کانادا می‌شوند، انتقال نیرو از طریق مبادلات بین شرکت‌ها، از طریق برنامه نیروهای کار کم‌تخصص‌تر برای رفع نیاز و کمبودهای موجود در دیگر حوزه‌های کاری و بالاخره با هماهنگی و تایید HRSDC و با توجه به «خواسته‌ها و نظرات بازار کار».

در نتیجه به نظر می‌رسد که حدود ۷۰ درصد از نیروهایی که تحت عنوان نیروی کار موقت مجوز ورود به کشور را دریافت می‌کنند در واقع برای برطرف نمودن نیازهای مشخصی از بازار کار کانادا به این کشور آمده‌اند و ۳۰ درصد باقیمانده نیز این مجوز را دریافت می‌کنند تا در هر شغلی که امکان آن را یافتند مشغول به کار شوند.

در یک دهه گذشته تعداد کارگران موقت افزایش قابل توجهی یافته است. این رشد بیشتر به دلیل برنامه‌هایی چون مبادلات جوانان و مراقبان خانگی، برنامه آزمایشی نیروهای کم‌تخصص‌تر و نیز مجوزهایی بوده که به همسران نیروهای کار موقت برای ورود به کانادا اعطا شده است. ممکن است برای برخی این تصور ایجاد شود که برنامه نیروهای کار موقت یا TFWs در واقع فقط به دلیل کمبود نیروی کار در بازار کار و نیز تقاضای کارفرمایان برای در اختیار داشتن کارگرانی خاص حتی در دوران رکود اقتصادی اجرا و هدایت می‌شده است. گرچه همه این نیروهای موقت برای پاسخگویی به نیازهای مشخصی از بازار کار کانادا وارد کشور نشده بودند. برای مثال در دهه گذشته برنامه مبادله جوانان (که ربطی به تقاضای کارفرمایان و یا برطرف نمودن نیازهای خاصی در بازار کار نداشته) بیش از نیمی از رشد این گروه را سبب شده است و حتی در دوران بحران و رکود اقتصادی نیز به رشد خود ادامه داد. این برنامه که عنوان رسمی آن International Experience Canada است، برنامه‌ای دوجانبه است و برای جوانان خارجی این فرصت را ‌فراهم می‌کند تا زندگی در کانادا را تجربه کنند و در همین حال به جوانان کانادایی نیز این امکان را می‌دهد تا با کار در خارج از کانادا افق دید خود را وسیع‌تر سازند. علاوه بر این در سال ۲۰۰۸ تعداد کارگران کم‌تخصص‌تر به ۲۶ هزار و ۳۰۰ نفر رسید که البته در سال ۲۰۱۰ از این تعداد کاسته شد و مجموع ورودی این گروه به کشور ۱۵ هزار نفر شدند.

علت دیگری هم هست که سبب شده تا در دهه گذشته تعداد نیروهای کار موقت افزایش داشته باشد و آن نقش این افراد در بازار کار است. برنامه TFW برای این ایجاد شد تا بتوان به کمک آن نیازها و خلاء‌های موقت در بازار کار را پر کرد، اما به نظر می‌رسد که بیشترین خلاء در بازار کار نیازهای درازمدت به نیروهای کم‌تخصص‌تر است. برخی از مفسران به این نکته توجه داده‌اند که در حال حاضر کارفرمایان بیشتر از این برنامه به عنوان راه جایگزینی برای بالابردن اجباری دستمزدها و یا فرار از انجام سرمایه‌گذاری‌های بیشتر استفاده می‌کنند. از سوی دیگر اگر واقعا نیاز به این نیروهای کارموقت به صورت مداوم وجود داشته باشد، آیا بهتر نیست که این مسیر در واقع مسیری برای تبدیل وضعیت این افراد به وضعیت اقامت دائم باشد؟ در حال حاضر برنامه‌هایی چون برنامه مراقبان خانگی، برنامه CEC و بسیاری از موارد برنامه‌های استانی در واقع فرصت مناسبی را برای افراد فراهم می‌کنند تا فرد در کانادا از حالت مهاجر موقت به وضعیت مهاجر دائم تغییر موقعیت داده تا از وضعیت نامطلوب «کارگر مهمان» بودن و تاثیراتی که این وضع بر زندگی‌اش ‌دارد رها شود. آیا دیگر نیروهای کار موقت هم باید از همین امکان برای تبدیل وضعیت خود به مقیم دائم برخوردار باشند؟ اگر چنین فرض کنیم، در این میان نقش کارفرمایان چگونه خواهد بود وآنها با چه مکانیزمی باید مانع از جایگزینی نیروهای کارآمد خود شوند؛ کاری که همان‌طور که پیش‌تر هم گفته شد، در درازمدت احتمالا برای آنها نیز چه از نظر سرمایه‌گذاری و چه از نظر میزان حقوق پرداختی بسیار به‌صرفه‌تر خواهد بود. علاوه بر این با وجود محدود بودن منابع، ما چطور خواهیم توانست با افزایش تعداد کارگران موقت، در مورد دیگر گروه‌های مهاجرین و تعداد آنها هم درست عمل کنیم؟

دانشجویان بین‌المللی

دانشجویانی که از خارج از کشور به کانادا آمده‌اند و در دانشگاه‌های سرتاسر این کشور مشغول به تحصیل هستند، به یکی از زبان‌های رسمی کشور تسلط دارند و طی مدت تحصیل خود با جامعه کانادایی آشنایی لازم را یافته‌اند می‌توانند منبع بسیار خوبی برای تامین مهاجران مورد نیاز این کشور باشند.

این دانشجویان بین‌المللی نشانگر چشم‌انداز، مهارت‌ها و تجربیاتی هستند که کانادا به آنها نیاز دارد تا بتواند به کشوری با جامعه‌ای نوآورتر و دارای قدرت رقابت با دیگران در اقتصاد جهانی و دانش‌محور امروز تبدیل شود.  

البته برخی نیز معتقدند که تسهیل مسیر دریافت اقامت دائم برای این عده سبب خواهد شد تا عده زیادی تحصیل را فقط به عنوان محملی برای دستیابی به امکان و امتیاز اقامت دائم انتخاب کنند. آیا با در نظر گرفتن این موارد CIC می‌تواند در نحوه انتخاب این دانشجویان بین‌المللی با دقت بیشتری عمل کند و در عین حال زمینه را برای جذب افراد مناسب و پیوستن آنها به جرگه مهاجران به درستی فراهم نماید؟ چگونه می‌توان از این نکته اطمینان حاصل نمود که فقط دانشجویانی که واقعا به درد اقتصاد کانادا‌ می‌خورند (از نظر مهارت‌ها، تجارب کاری و توانایی زبانی) بتوانند از امتیاز «سرعت بیشتر» برای دریافت حق اقامت دائم برخوردار شوند؟

اتخاذ تصمیمات دشوار درباره ترکیب مهاجران

همان‌طور که گفته شد، چنانچه بخواهیم در اغلب گرو‌ه‌ها و البته نه در همه آنها، پذیرای تعداد بیشتری از مهاجران به داخل خاک کانادا باشیم باید فشار زیادی را تحمل کنیم. تردیدی نیست که در حال حاضر امکان تحقق این امر وجود ندارد حتی نمی‌توانیم این تعداد را به میزان اندکی نیز بالاتر ببریم و این وضعیت به معنای این است که باید دست به انتخاب‌هایی بزنیم که چندان هم ساده نیستند.

در گروه مهاجران اقتصادی شاهد افزایش میزان تقاضای استان‌ها برای بالاتر رفتن سقف تعداد مهاجران از طریق برنامه‌های استانی هستیم. طی چند سال اخیر این گروه از برنامه‌ها رشد قابل توجهی داشته‌اند. جای بحث نیست که استان‌ها نیازهای خود را بهتر از دیگران می‌شناسند. اما رشد این برنامه‌ها سبب شده تا مکررا از ما خواسته شود که میزان درستی این ادعاها ونتایج حاصل از این اقدامات را ارزیابی نماییم. افزایش تعداد مهاجران برنامه‌های استانی سبب شده تا فشاری که روی برنامه مهاجرت فدرال وجود داشته بیشتر از گذشته شود و لازم است که این برنامه‌ها با اهداف اصلی و اولیه دولت فدرال در زمینه مدیریت امر مهاجرت در کشور به تعادل برسد. برنامه‌ مهاجرتی نیروهای متخصص فدرال نیز معیارهای شفافی را- در شکل قانون- تدوین نموده که نمره آزمون یا point test برای ارزیابی مهارت‌، دانش و تجربیات یک فرد را نیز شامل می‌شود.

مواردی که برشمرده شد یعنی افزایش تقاضا برای مهاجران استانی، بالا رفتن تعداد مراقبان و پرستاران خانگی که واجد شرایط تقاضا برای دریافت حق اقامت دائم هستند و منطقی بودن فکر جذب بیشتر نیروهای کار موقت TFW و نیز دانشجویان بین‌المللی، که هر دو دارای تجربه کار یا تحصیل در کانادا هستند، و فهرست بلندبالای متقاضیان سرمایه‌گذاری که می‌توانند منابع سرمایه‌ای خوبی را در اختیار اقتصاد کشور بگذارند، مشخصا سبب شده تا اخذ تصمیم نهایی در گروه اقتصادی بسیار دشوار شود.

در بخش ویزاهای خانوادگی، صدور ویزا برای والدین و پدربزرگ‌ و مادربزرگ‌ها نیز به یک معضل تبدیل شده است. زمان‌های طولانی انتظار و افزایش این زمان‌ها قابل تحمل نیست. با توجه به تقاضاهای موجود و فرم‌هایی که هر روز نیز بر قبل افزوده می‌شوند، احتمالا تا ۱۰ سال آینده این میزان انباشت دو برابر خواهد شد. یک راه برای حل این مشکل می‌تواند این باشد که به تعداد ورودی‌های این گروه در هر سال افزوده شود اما برای این کار باید از تعداد مهاجران اقتصادی کاسته شود یا این که کلا بر تعداد مهاجران ورودی کشور افزوده شود. البته این روش به تنهایی نمی‌تواند از میزان انباشت پرونده‌ها کم کند. لازم است که در دراز مدت تصمیماتی درباره تعداد متقاضیان این گروه اتخاذ شود و روش‌های مقبول‌تری برای این برنامه مهاجرتی در نظر گرفته شود.       

این موضوع ما را با سوالات دشواری درمورد میزان و سطح مهاجران مواجه می‌سازد. آیا تعداد افراد در این برنامه‌ها باید تابعی از میزان کسانی باشد که میل مهاجرت به کانادا را دارند؟ آیا فقط به خاطر این‌که تعداد متقاضیان در یک گروه زیاد است ما هم باید به عده بیشتری از آنها مجوز ورود بدهیم؟ و یا این‌که برنامه سطح‌بندی مهاجران باید نشان‌دهنده نیازهای کانادا و اولویت‌های استراتژیک این کشور باشد؟

ادامه دارد.

———————————————————————-

یادداشت ۵- مجموع کل تعداد کارگران موقت خارجی ورودی به تفکیک استان‌ها، قلمروها و مناطق شهری، سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰

تعداد گارگران خارجی موقت هر استان، قلمرو یا ناحیه شهری که در روز اول دسامبر هر سال اعلام می‌شود، سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰

 

برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید.  

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

مراقب تشابه نام‌ها باشید! مارا با نام کنپارس به دوستان خود معرفی کنید.
This is default text for notification bar