این نوشته همچنین در نسخه اینتراکتیو بیست و هشتمین شماره پرنیان کانادا، در این صفحات از پرونده ماه در دسترس است.
زنان مهاجر ایرانی در کانادا به احتمال فراوان این دغدغه را کمتر خواهند داشت که در خیابان و پاساژ و اتوبوس و مترو در برابر سیل متلکها و نگاههای خیره جنسی قرار گیرند و بنابراین به صورتی امنیت و آرامش بیشتری را احساس میکنند. این امر برای دگرجنسگراها، همجنسخواهان، تراجنسباشان و حتی برای برخی از مردان نیز صادق است. این قبیل آزارهای جنسی sexual harassment که در ایران بسیار معمولاند، در سرزمین جدید کمتر در معابر و اماکن عمومی دیده میشوند. با این همه نباید از یاد برد که دامنۀ آزار جنسی محدود به خشونتهای کلامی در قالب توهین و تحقیر جنسی و نیز نگاههای شهوانی نبوده و بسیار گسترده است. این مفهوم همۀ انواع رفتارهایی را در برمیگیرد که به نوعی جنسیت و خشونت به هم پیوند میخورند و تقریباً در همهی جوامع جرم دانسته شده است. از همین رو، در قوانین و مقررات کشورهای گوناگون با صورتهای بسیار متنوعی از برخورد با این مفهوم از سوی قانونگذاران و نیز با مجازاتهای بسیار متفاوتی روبهرو هستیم و این زمینه هرروز و هنوز هم به روی قوانین جدید گشوده است، چرا که هرازچندگاهی صورتی جدید به مجموعه آزارهای جنسی افزوده میشود که انواع اینترنتی از آخرین آنهاست.
اما گذشته از صورتهای آزار جنسی و پیامدهای آن، باید به ساختارهایی توجه کرد که موجب و موجد بروز اینگونه رفتار است. دانستن این امر از آن رو اهمیت دارد که اگر ساختارهای اجتماعی مولد این رفتار شناسایی شده و پذیرفته شود این رفتار نیز – مثل همۀ رفتارهای دیگر انسانی – هم ریشه و هم دریافتی اجتماعی و فرهنگی دارد، در هنگام قرارگرفتن فرد در فرهنگی جدید راحتتر میتوان بدان دقت کرد. چنان که گفتیم، نمونهای از آزار جنسی که برای ایرانیان بسیار آشناست متلکپرانی در اماکن عمومی است. این رفتار که در قالب خشونت کلامی یکی از مصادیق آزار جنسی به حساب میآید در قوانین کیفری ایران هم جرم دانسته شده است و در قانون مجازات اسلامی برای عاملان به آن – در قالب تعرض و مزاحمت برای زنان و اطفال با الفاظ یا حرکات مخالف شئون و حیثیت – حبس و شلاق در نظر گرفته شده است (مادۀ 619 قانون مجازات اسلامی). با این حال، به نظر میرسد این جرم از مواردی است که هم قانونگذار و هم ضابطین قضایی از آن به آسانی میگذرند؛ از جمله از صورت دیگر آزار جنسی در ایران که آن هم بنا به مشهودات و نیز تحقیقات، هرچند کمشمار جامعهشناختی، بسیار فراوان است: چشمچرانی. حقوقدانان ایرانی بر اساس دریافت از قانون مجازات اسلامی این عمل را نیز جرم تلقی میکنند، ولی در عمل نمونههای مجازات شده بسیار انگشت شمارند، اگر اصلاً بتوان به راهی این امر را اثبات و طرح دعوا کرد.
مسئله این است که چرا در کشوری مانند ایران این آزارهای جنسی با آنکه در قانون نیز جرم انگاشته شدهاند، عملاً به فراوانی واقع میشوند. جامعهشناسانی که در این حوزه مطالعه میکنند بر این نکته انگشت میگذارند که فرهنگ مقتدر مردسالارانه در اکثر جوامع موجب میشود که تا حد زیادی این آزارها طبیعی انگاشته شوند. از سوی دیگر، برخی نیز معتقدند این رفتارها از آن رو عادی دانسته میشوند که کل ماجرا به صورتی دلبری کردن مردانه برای سرپوش نهادن بر خواست شهوانی تلقی میشود. در کنار اینها باید افزود که در جوامعی چون ایران صحبت کردن از این آزارها از سوی زنان اصلاً پسندیده نیست؛ هم به این سبب که این رفتارها که در زمینۀ رفتارهای جنسی طبقهبندی میشوند به سبب پرهیز از گفتگوی جنسی در جامعه به زبان نمیآیند و هم به این سبب که در جامعهای مردسالار در هنگام بروز اینگونه رفتارها زنان به سبب تحریکآمیز بودن پوشش یا حرکاتشان سرزنش میشوند و نه مردان به سبب عدم کنترل رفتارشان.
متن کامل را در این صفحه از وبسایت پرنیان ببینید.
ثبت دیدگاه