دو گام آخر و نتیجه گیری
25 فوریه 2017 - 0:00
بازدید 389
15

گام نهم: ایمیل پیگیری  چون در مورد ایمیلِ پیگیری، خیلی صحبت شده، این فصل، کوتاه است. تا به حال ندیده ام که شغلی، صرفاً به خاطر ایمیلِ پیگیری، به دست آمده باشد؛ اما موقعیت های شغلیِ فراوانی را دیده ام که صرفا به خاطرِ ایمیل هایِ بدی که جهت پیگیری زده شده اند، از دست […]

ارسال توسط :
پ
پ

گام نهم: ایمیل پیگیری 

چون در مورد ایمیلِ پیگیری، خیلی صحبت شده، این فصل، کوتاه است. تا به حال ندیده ام که شغلی، صرفاً به خاطر ایمیلِ پیگیری، به دست آمده باشد؛ اما موقعیت های شغلیِ فراوانی را دیده ام که صرفا به خاطرِ ایمیل هایِ بدی که جهت پیگیری زده شده اند، از دست رفته باشند. ایمیلِ پیگیری، بخشی غیرضروری از این مرحله ی کاریابی است (هرچند خیلی ها با این نظر، موافق نیستند). به هر حال می دانیم که بعضی از شرکت ها انتظار چنین ایمیلی را دارند، پس بهتر است بعد از مصاحبه، ایمیلی برای پیگیری آن مصاحبه بزنید. ایمیل تان باید مختصر باشد؛ اما هرگز (تاکید می کنم که هرگز) در ایمیل خود چیزی ننویسید که موقعیت تان را خراب کند. ایمیلی کاملا بی خطر و بی ضرر بنویسید. ساختار پیشنهادیِ من برای ایمیلِ پیگیری، به شرح زیر است:

  • از مصاحبه کننده بابت زمانی که برایتان گذاشته تشکر کنید.
  • کلیات گفت وگویی که در مصاحبه با هم داشته اید را به طور مختصر و کاملا مودبانه بیان کنید.
  • ایمیل خود را با بیان این نکته به پایان برسانید که منتظر خبری از جانب آن شرکت برای مراحل بعدیِ استخدام تان هستید.

سلام تیموتی

بابت زمانی که دیروز برایم گذاشتی خیلی ممنونم. فرصت خیلی خوبی بود که توانستم با شما صحبت کنم و در مورد شغل و شرکت تان چیزهای بیش تری بفهمم. مشتاقانه منتظر خبرهای بعدی هستم تا بفهمم مراحل بعدی چه هستند.

با ارادت

آدام

و در آخر، اگر افراد مختلف و متعددی از یک شرکت با شما مصاحبه کرده اند، اصلا ایرادی ندارد که برای همه ی آن ها ایمیل یکسانی بفرستید (البته فراموش نکنید که اسم ها را عوض کنید!). از هر ده مصاحبه کننده، نه نفرشان ایمیل شما را نخوانده پاک می کنند. و تنها مواردی که این ایمیل ها خوانده می شود، زمانی است که روز مصاحبه تان، روزِ خوبِ مصاحبه کنندگان بوده باشد. خیلی از بانک ها، شرکت های مشاوره، و شرکت های خدماتی به این ایمیل های پیگیری، بیشتر توجه می کنند. در مجموع باید بگویم که برای نوشتن ایمیل پیگیری، زیاد وقت نگذارید و اصلا نگران این مرحله از فرایند استخدام نباشید.

قدم های بعدی

از نمونه ی بالا استفاده کنید و یک ایمیل پیگیری بنویسید و آن را برای مصاحبه ی بعدی تان نگه دارید.

 

 گام دهم: پرسش و پاسخ های مصاحبه

نمونه های زیر به شما کمک می کند تا بتوانید استادانه به سوالات مصاحبه تان جواب دهید.

در پنج سال آینده خود را در چه جایگاهی می بینید؟

این سوالی است که آن را در آخر فهرست سوالاتِ مورد علاقه ام قرار می دهم. چطور از من می خواهید بگویم که در پنج سال آینده، خود را در کجا می بینم در صورتی که نمی توانم آینده را ببینم؟ با این حال باید به این سوال جواب بدهیم.

مصاحبه کننده سعی در فهمیدن چه چیزی دارد؟ مصاحبه کننده می خواهد در مورد اهداف کاری تان بداند و مطمئن شود که این اهداف، با شغل مورد نظرتان هماهنگ است. اهداف طولانی مدت شغلی تان، باید همسو با مسیر این موقعیتِ شغلی و تیمی که به آن می پیوندید باشد. او هم چنین می خواهد بداند که شما ظرف شش ماه آینده از این شغل منصرف نمی شوید و استعفا نمی دهد. به همین دلیل اصلا خوب نیست که در پاسخ به سوال فوق، مثلا بگویید «می خواهم در آینده، شرکتی مستقل راه بیندازم».

بعضی از متخصصان بر این باورند که بهتر است به این سوال، به صورت سربسته جواب بدهید. اما توصیه ی من (که احتمالا خودتان هم حدس می زنید) این است که وقتی فرصتی شغلی به دست تان می آید، باید خودتان (و مهارت هایتان) را بفروشید.

رویکرد من:

  • ارائه ی مسیری مشخص برای پیشرفت، که این مسیر، در راستای همان جایگاه شغلی ای باشد که برایش مصاحبه می دهید.
  • ارائه ی سه دلیل که ثابت کند می توانید به اهداف مذکور دست پیدا کنید (که در واقع، همان دلایلی هستند که ثابت می کنند شما برای آن شغل، مناسب هستید). برای این منظور می توانید از قانون «سه تکنیک» استفاده کنید.
  • اذغان به این نکته که در آینده، همه چیز ممکن است تغییر کند؛ که این اقرار، در واقع نشان دهنده ی فروتنی و خودآگاهی شما است.

در ادامه، با استفاده از قانون «سه تکنیک»، به پاسخ سوال فوق می پردازم و فرض را بر این می گذارم که مصاحبه ی فوق، برای تصدی شغل مدیریت عملیاتی است. فردی که این شغل را دارد، زیر دست نایب رئیس واحد عملیاتی شرکت کار می کند و به او گزارش می دهد. وظیفه و کار این مدیر، مدیریت کردنِ عملیات واحد خدمات حمل و نقل شهری (خدمات بهینه سازی حمل و نقل با هدف کاهش ترافیک و کاهش مصرف سوخت) در لس انجلس است.

مثال

«هدف طولانی مدت من این است که بالاترین مقام مسئول شرکت بشوم. برای محقق شدن چنین هدفی، باید در طول این پنج سال به جایگاه مدیر برسم و بعد از آن هم نایب رئیس بشوم. البته خیلی چیزها تغییر می کنند، اما من بر این باورم که این شغل و شرکت، قدمِ ایده آلِ بعدی من برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت و بلندمدتم است. من باور دارم که می توانم به اهدافم برسم، چون:

  1. اول، من عاشق هدایتِ کسب و کار هستم. مسئولیت من، این خواهد بود که تمامیِ حوزه های عملیاتیِ شرکت را بهینه سازی کرده و توسعه بخشم. همین کار من را به وجد می آورد؛ و گواه این ادعایم، کارهایی است که در شرکت ایکس انجام داده ام.
  2. دوم، من به مدیریت کردن افراد علاقه ی بسیاری دارم. در این موقعیت شغلی، برقراری ارتباط سازنده و خوب با تیم، بسیار مهم است. این حوزه ی کاری، حوزه ای است که می توانم در آن ترقی کنم و البته تجربه ی مدیریت تیم های بزرگ را هم دارم.
  3. و آخر این که، من عاشق تحلیل داده ها هستم. در بازار کار امروز، برای این که مدیر اجرایی موفقی باشید، باید داده ها را دوست صمیمی خود بدانید و از آن ها به نفع خود استفاده کنید؛ که البته من در این حوزه، عملکردی عالی و توانمندی های فراوانی دارم.

با توجه به توانمندی ها و علاقه ای که به کارهای اجرایی دارم، فکر می کنم بتوانم ظرف پنج سال آینده به این اهداف برسم».

چرا باید استخدام تان کنم؟

سوالی بسیار عالی است. اگر چنین سوالی از شما پرسیده شود باید کلاه تان را به هوا پرت کرده و خدا را شکر کنید. در اصل منظور سوال فوق، این است که «چرا شما مناسب ترین شخص برای این شغل هستید؟ من را مجاب کنید!»

مصاحبه کننده قصد فهمیدن چه چیزی را دارد؟ مصاحبه کننده سعی دارد بفهمد که آیا واقعا برای آن شغل مناسب هستید یا خیر. خوشبختانه شما در طول روند مصاحبه، هم خوب گوش سپرده اید و هم خوب سوال پرسیده اید؛ پس می دانید که مصاحبه کنندگان دقیقاً چه می خواهند و به دنبال چه آدمی هستند و چه مهارت هایی برای رسیدن به موفقیت لازم است. حالا دیگر نوبت شما است که هر آن چه را که یاد گرفته اید به همراه توانایی و تجربه تان به کار بگیرید و خیلی شفاف بیان کنید که چرا مناسب ترین فرد برای این کار هستید.

رویکرد من:

  • خیلی مستقیم بگویید که به علت توانایی و تجربه هایی که دارید بهترین فرد برای این شغل هستید. خیلی مهم است که واژه های «تجربه و مهارت» را به کار برید، زیرا با بیان این عبارات، عملا شهامت خود را با پشتوانه ی مدارک و دلایل مشهودی که دارید نشان می دهید. اگر بدون ارایه شواهد و شرح دلایل، بر تجربه و مهارت خود تاکید ورزید، ممکن است فردی مغرور به نظر برسید.
  • سه دلیل بیاورید که ثابت کند چرا شخص مناسب این شغل هستید. از قانون سه تکنیک استفاده کنید.
  • با شرح مختصری از ویژگی هایی که مصاحبه کنندگان به دنبالش هستند، نشان دهید که شما دارای آن ویژگی ها بوده و به همین دلیل، مناسب آن شغل اید. در واقع با همین شرح مختصر، جواب تان به سوال فوق را جمع بندی کنید. این جمع بندی خلاصه ای از نظرات شما در مورد خودتان و آن شغل است.

در ادامه، با استفاده از قانون سه تکنیک، مثالی از پاسخ مناسب به سوال فوق می زنم. فرض را بر این می گذارم که این مصاحبه نیز برای همان موقعیتِ شغلیِ مذکور است.

مثال

«مطمئنا! من معتقدم که به خاطر مهارت ها و تجربه های مرتبطی که دارم، مناسب ترین فرد برای این شغل هستم. در جریان روند مصاحبه ها شنیدم که برای موفقیت در این شغل، باید منظم باشید، در مدیریت کردن تیم های بزرگ خوب عمل کنید، و وظیفه تان را به نحو کارآمدی انجام دهید. من بر این باور هستم که تمامی این مهارت ها را دارا می باشم. برای مثال،

  1. در شرکت فورد موتور، برنامه ی تخفیفی ویژه ای را برای فارغ التحصیلان جدید عرضه کردم و آن ها موقع خرید وسیله نقیله ی جدید می توانستند پس انداز بیش تری بکنند. برای اجرایی کردن این طرح، من باید با تیم ها و واحدهای مختلف و فراوانی مانند واحد تولید، واحد مدیریت ریسک، واحد مالی، واحد اجرایی، واحد حقوقی و تیم توسعه ی محصول، کار می کردم. مدیریت کل این پروژه بر عهده ی من بود و این کار، مستلزم آن بود که من از مهارت های سازمانیِ بسیار بالایی برخوردار باشم، زیرا از یک طرف باید به نفع مشتری کار می کردم تا امکان اجرایی شدنِ آن پروژه وجود داشته باشد، و از طرف دیگر باید رضایت سهام داران را نیز جلب می نمودم. این پروژه تقریبا یک سالی به طول انجامید، اما باید با افتخار بگویم که موفق شدم پروژه را سه ماه زودتر از آن چه برنامه ریزی کرده بودیم به ثمر بنشانم. البته همین کار منجر به رشد پنج درصدی شرکت فورد در دوره ای شش ماهه شد. این کار نیاز به سازمان دهی قوی و مهارت های مدیریت پروژه داشت و در غیر این صورت، نمی توانستم بر مشکلات، فائق آیم. حالا هم به گمانم، آن مهارت ها و توانمندی ها، برای این شغلی که دارم برایش مصاحبه می دهم، حیاتی است.
  2. همچنین، بیش تر از دو سال، تیم پنج نفره ای را مدیریت می کردم. در طول این مدت، مهارت های مدیریتی من بسیار قوی شدند و پیشرفت چشم گیری داشتم به گونه ای که حتی آمادگی لازم برای مدیریت موفق تیم های بزرگ تری که در لس آنجلس راه اندازی شده اند را به دست آورده ام.
  3. و در آخر این که، همیشه نامم به عنوان فردی شناخته شده است که همه ی کارها را تا آخر انجام می دهد. قبل از شروع به کارم در فورد، در یک شرکت (یا استارتاپ) کوچک در نیویورک سیتی کار می کردم که اصلی ترین محصولش بستنی یخی بود. در این شغل، من فروش اینترنتی را راه اندازی کردم تا بتوانیم محصولات مان را از طریق اینترنت، مستقیما به خود مشتریان بفروشیم. برای راه اندازی این وب سایت شرکت و آغاز فروش اینترنتی، وارد همکاری با مهندسین طراحی و توسعه ی وب شدم. این پروژه، از زمان شکل گیری ایده ی اولیه تا زمان اجرا، سه ماه به طول انجامید و بعد، به بخاطر بازدید های زیاد از سایت و خریداران بی شمار، در طول سه ماهِ بعدی، فروش مان دوبرابر شد. یک بار دیگر عرض می کنم که توانایی های من در مدیریت پروژه، توانایی ام در هدایت افراد به سمت اهداف بزرگ، و اخلاقِ سخت گیرانه ی کاری ام، برای کسب آن موفقیت ها ضروری و حیاتی بوده است.

با توجه به چیزهایی که در جریان این مصاحبه ها فهمیده ام، سازمان دهی، مهارت های مدیریتی و اجرایی برای موفقیت در این شغل بسیار مهم به شمار می روند. بر اساس مهارت ها و تجاربم، معتقد هستم که فرد مناسبی برای این شغل خواهم بود».

بزرگ ترین نقطه قوت تان چیست؟

این سوال خیلی شبیه به سوال قبلی است، که فقط با عبارات متفاوتی پرسیده شده است. کاری که باید برای پاسخ دادن به این سوال بکنید، آن است که بین مهارت های خود و مهارت های مطلوب و مورد نیاز کارفرما، ارتباط برقرار نمایید. رویکردی که در پاسخ دادن به سوالِ «چرا باید استخدام تان کنم؟» به کار گرفتیم، بهترین رویکرد برای پاسخ دادن به این سوال نیز هست، و با استفاده از آن رویکرد، می توانیم پاسخی به سوال فوق بدهیم که کم ترین خطا را داشته باشد.

مصاحبه کننده سعی در فهمیدن چه چیزی دارد؟ مصاحبه کننده می خواهد بداند شما چه نقطه قوت هایی دارید، و آیا آن نقاط قوت، با نیازهای شرکت هم سو هستند یا نه. این مطلب، تکرار چندباره ی مطالبی است که تا به حال بارها با هم در موردشان صحبت کرده ایم.

رویکرد من:

  • از قانون سه تکنیک استفاده کرده و بر روی سه مورد از نقطه قوت هایتان تمرکز کنید.
  • سه مورد از نقطه قوت هایی را بیان کنید که هم سو با آن شغل باشند.
  • پاسخ تان را با بیان این نکته به پایان برسانید که «نقطه قوت های فوق، به طرز فوق العاده ای برای موفقیت در این شغل به شما کمک خواهند کرد».

چه نقطه ضعف هایی دارید؟

این سوال از نظر محبوبیت، یکی از غیرمحبوب ترین سوالات برای همه است. چه کسی دوست دارد درمورد نقاط ضعفش صحبت کند؟ متاسفانه از آن جا که این سوال اغلب اوقات پرسیده می شود، باید با آن دست و پنجه نرم کنیم. برای پاسخ به این سوال، اصلا نباید از قانون سه تکنیک استفاده کنید! ترجیح می دهم به جای «سه»، فقط به دو نقطه ضعف اشاره کنیم. این بحث را به این علت مطرح کردم چون می خواستم زمان صحبت در مورد نقطه ضعف را به حداقل برسانم. اگر تنها در مورد یک نقطه ضعف صحبت کنید، ممکن است که مصاحبه کننده پاسخ تان را غیرواقعی تلقی کند و گمان کند که دارید از پاسخ دادن به این سوال فرار می کنید.پس «دو»، بهترین و درست ترین عدد برای پاسخ دادن به این سوال است.

از طرف دیگر، باید نشان دهید که فرد باشعوری هستید و برای برطرف کردن نقطه ضعف هایتان کارهایی را انجام داده اید. مصاحبه کننده ها دوست دارند ببینند که شما در رفع نقاط ضعف تان فرد فعالی هستید. این امر، نشان دهنده ی آن است که شما در برابر کم کاری های کارمندان خود، برخوردی فعالانه و مبتکرانه خواهید داشت. در آخر این که، شما می خواهید صادق باشید، زیرا اگر دروغ بگویید، دروغ تان کاملا واضح و مشهود خواهد بود.

مصاحبه کننده سعی در فهمیدن چه چیزی دارد؟ مصاحبه کننده می خواهد اطمینان پیدا کند که نقاط ضعف شما منجر به سلب صلاحیت تان از این شغل نمی شود. او می خواهد بفهمد که آیا شما برای اصلاح این نقاط ضعف، قدم هایی برداشته اید یا خیر، زیرا مصاحبه کننده می خواهد آدم های مشکل گشا را استخدام کند؛ و می خواهد مطمئن شود که شما فرد خودآگاهی هستید و می توانید به خوبی، افراد را مدیریت کنید. و آخر این که، مصاحبه کننده می خواهد واکنش شما را در برابر سوالی ببیند که جواب دادن به آن بسیار مشکل است: چگونه با مشکلات و فشارهای موجود روبه رو می شوید؟

رویکرد من:

  • قبل از مصاحبه، فهرستی از نقاط ضعف تان تهیه کنید و آن ها را با مهارت های مورد نیاز این شغل مقایسه کنید. ایرادی ندارد که نقاط ضعفی را انتخاب کنید که با مهارت های مورد نیاز برای آن شغل تداخل داشته باشد، اما نقطه ضعف مذکور نباید محور اصلی توانایی هایتان را بی اثر جلوه دهد. برای مثال، اگر برای پست مدیریت مصاحبه می شوید، نگویید که نقطه ضعف تان، سازمان دهیِ افراد است، در عوض، می توانید بگویید که مثلا در محول کردن وظایف با مشکل مواجه می شوید، اما با انجام کارهای فلان و فلان، این ضعف را تا حد بسیار زیادی برطرف کرده اید.
  • بعد از انجام مرحله ی قبلی، دو نقطه ضعف را انتخاب کنید و با روش طوفان فکری، مشخص کنید که برای رفع این نقطه ضعف ها چه کارهایی انجام داده اید.
  • پاسخ تان را با بیان این نکته به پایان برسانید که هر کسی عیب هایی دارد، اما مهم این است که ثابت کنید کجا و تا چه حد برای رفع این ضعف ها تلاش کرده اید.
  • پاسخ تان کوتاه اما جامع باشد. باید زمان پاسخ گویی به این سوال را به حداقل برسانید.
  • مثبت، صادق و آینده نگر باشید.

مثال

صد در صد. من دو نقطه ضعف دارم که با تلاش زیاد در حال بهبود و رفع آن ها هستم.

  1. اول، حوز ه ای که به عنوان مدیر با آن مشکل دارم، محول کردن وظایف و مسئولیت ها بوده است. من آدمی هستم که اصرار دارم همه ی کارها را به سرانجام برسانم؛ اما اخیراً فهمیده ام که هنوز در اول راهم و باید خیلی کارها انجام بدهم، چون هنوز می ترسم وظایف مختلف را به کارمندم محول کنم. واقعیتش این است که همیشه نگرانم که دیگران نتوانند کارهای مختلف را به خوبیِ خودم انجام بدهند. اما چیزی که اخیرا فهمیده ام این است که باید کار بهتری انجام دهم، و آن کار، این است که باید به کارمندانم آموزش های لازم را بدهم و خودم نیز در تهیه ی گزارش های شان به آن ها کمک نمایم. در حال حاضر، برای هر کدام از کارمندانم یک برنامه ی هفتگی تدوین کرده ام و یک ابزار مدیریت پروژه ساخته ام که بتوانیم با استفاده از آن ابزار، تصویر شفاف تر و مسیر روشن تری از روند کارهایمان داشته باشیم. در آخر این که سیاست من، سیاستِ درهای باز است. اگر گزارش های مستقیمی که کارمندان به من می دهند خوب نباشد، می فهمم که کارمندها نیاز به کمک من دارند. با این سیاست، می توانم بفهمم که چه مواقعی کارها خوب پیش نمی رود. این روش ها به من کمک کرده است تا مدیر موثرتری باشم.
  2. همچنین، من عادت داشتم وقت بسیار زیادی را صرف تمرکز بر کارهای جاری ام بکنم و همین امر باعث می شد از تمرکز بر پیشرفت شخصی خود و کارمندانم غافل بمانم. به مرور فهمیدم که همه ی افراد، مشتاق اطلاعاتی هستند که به پیشرفت شان کمک نماید. برای حل این مساله، ساختاری وضع کردم که به کارمندانم امکان می داد هر دو هفته یک بار، دیدگاه های خود در مورد پیشرفت شخصی شان را با من به اشتراک بگذارند تا بتوانیم از آن تفکرات و دیدگاه ها در راستای پیشرفت مان استفاده کنیم. اکنون هر وقت با کارمندانم ملاقات می کنم، از آن ها درباره ی چیزهای جدیدی که یاد گرفته اند می پرسم. با این روش، بازخوردهای بی شماری از کارمندانم دریافت کرده ام. البته می دانم که هنوز جای زیادی برای پیشرفت وجود دارد. با این حال، اکنون دریافته ام که اگر می خواهید تیمی خوشحال و کارمندانی خلاق و فعال داشته باشید باید به رشد و پیشرفت آن ها اهمیت دهید.

می دانم که هر کسی نقطه ضعف هایی دارد. من توانسته ام تشخیص دهم که کدام نقطه ضعف ها اهمیت بیشتری دارند، و کدام نقطه ضعف ها اهمیت چندانی ندارند. با همین تشخیص است که توانسته ام نقطه ضعف های اصلی ام را برطرف کرده و با آزمون و تکرار، به راه حل های خلاقانه ای برای حل مشکلات برسم.

 

نتیجه گیری

اکنون که مطالب این نوشتار به پایان رسید، امیدوارم قانون «سه تکنیک» و بقیه اطلاعات در این مورد را سودمند یافته باشید. اگر این استراتژی ها را مورد استفاده قرار دهید، مطمئن هستم که در مصاحبه های بعدی تان پیشرفت های چشمگیری را مشاهده خواهید کرد.

در قسمت نخست، نکاتی کلی برای موفقیت و پنج قانون برای پیشرفت ارائه کردم و در قسمت دوم و این قسمت، قانون «سه تکنیک» و چگونگی استفاده از آن را با تمرین برایتان شرح دادم و سپس مثال هایی عینی برایتان آوردم.

اگر تمامی پیشنهادات این نوشتار را دنبال کرده باشید، باید مراحل زیر را انجام داده باشید:

  • باید فرایند بازخورد و پیشرفت فردی را شروع کرده و برای پی بردن به نقاط ضعف و قوت تان، به سوالات مربوطه جواب داده باشید. این تمرین شما را مجبور می کند تا طرز فکرتان را رشد داده و بهبود بخشید.
  • باید دو مورد از روش های آماده سازی برای مصاحبه را انتخاب کرده، و بررسی کرده باشید که آیا آن روش ها موثر هستند یا نه.
  • باید شخصیت های تاثیرگذار در شرکتِ مورد نظرتان را یادداشت کرده و نقش هر یک از آن ها را با مامور استخدام، مدیر استخدام و مدیر اجرایی تطبیق داده باشد. بعلاوه، باید شرح داده باشید که هر یک از این شخصیت ها به دنبال چه مهارتی در شما می گردد، و باید توانسته باشید که با ذکر دو مثال، به او ثابت کرده باشید که مهارت های مطلوب و مورد نظرِ آن فرد را دارید.
  • باید برای مسئول مربوطه، پاسخی بر مبنای چارچوب «موقعیت- عمل- نتیجه» آماده کرده باشید. باید در این چارچوب، «موقعیتی را توصیف کنید که نشان دهد شما از روش متقاعدسازی استفاده می کنید تا مخاطب را قانع سازید که چیزها را از زاویه ی دید شما ببیند». این تمرین، زمینه سازِ استفاده از «قانون سه تکنیک» است.
  • باید شرکتی که با آن مصاحبه می کنید را در نظر گرفته و با استفاده از روش طوفان فکری، سه دلیل بیاورید که شرح دهد چرا می خواهید در آن شرکت کار کنید؛ سپس باید با استفاده از «قانون سه تکنیک» به این سوال پاسخ دهید.
  • باید توانسته باشید با استفاده از «قانون سه تکنیک»، پاسخ بهتری به سوالِ «در مورد رزومه ات بگو» بدهید. این روش، موفقیت شما را در پنج دقیقه اول به همراه دارد؛ و از آن جایی که روش مذکور، مناسب هر موقعیت شغلی و شرکتی است می توان برای هر مصاحبه ای از آن استفاده کرد.
  • باید مخاطب را جذب کنید. وقتی این جذب مخاطب، به طور استراتژیک انجام شود، موجب غافلگیریِ مصاحبه کننده می شود و او از صراحت شما خوشش خواهد آمد و همین غافلگیری و صراحت، باعث تمایز شما از رقبایتان خواهد شد.
  • باید فهرستی از ده سوال برای مصاحبه تان آماده کرده باشید تا موقعی که نوبت به سوال پرسیدنِ شما می رسد، آمادگی شما فراتر از حد لزوم باشد.
  • باید یک نمونه ایمیلِ پیگیری نوشته باشید تا بتوانید برای هر مصاحبه ای از آن استفاده کنید.

اگر تمامی مراحل را دنبال کرده باشید، قطعا برای مصاحبه ی بعدی تان بسیار آماده تر خواهید بود؛ که این، اتفاق بسیار خوبی است. با طی کردن مراحل بالا، الگویی خلق کرده اید که می توان برای هر مصاحبه ای از آن استفاده کرد. با در اختیار داشتنِ این الگو، زمان آماده سازی تان به حداقل می رسد و اعتماد به نفس تان افزایش پیدا می کند. بعلاوه، از آن جایی که رویکردی اثبات شده دارید، قطعاً استرس کمتری احساس خواهید کرد.

 

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

مراقب تشابه نام‌ها باشید! مارا با نام کنپارس به دوستان خود معرفی کنید.
This is default text for notification bar