مقالاتی که آینده اقتصادی و سرمایهگذاری در کانادا را پیشبینی میکنند یکی از ابزارهای موثر برای آمادگی برای کاریابی و سرمایهگذاری موفق هستند. در اینجا ترجمه یکی از این نوشتارها برای آگاهی شما ارائه شده است.
وقتی هنگام عبور از کنار یک مجموعه که در حال کار ساختمانی هستند احساس میکنید که زمین زیر پایتان میلرزد، موضوع فقط این نیست که دارند برای زیرسازی خاکبرداری میکنند یا متههای برقی مشغول کارند تا تاسیسات کهنه را از ریشه بکنند و به جایشان تاسیسات مدرن علم کنند. بلکه موضوع به لرزههای نهفته در بطن تنها بخش غیر خدماتی کشور یعنی بخش ساخت و ساز مربوط میشود که این روزها بسیاری از نیروها توانستهاند در آن به کار مشغول شوند.
در سال ۲۰۰۰ در کانادا به ازای هر دو موقعیت شغلی در زمینه تولید، یک شغل در زمینه ساختمانسازی وجود داشت. در طول دهه گذشته این نسبت به یک و نیم به یک رسید. علت این امر در واقع کم شدن تدریجی تعداد مشاغل تولیدی و در مقابل بالا ر فتن نیاز به مشاغل ساختمانسازی به دلیل افزایش نیاز در این حوزه بود. اگر این روند یک دهه دیگر ادامه پیدا کند، این دو بخش از نظر ارائه و تامین فرصتهای شغلی با هم برابر خواهند شد. البته ممکن است که همه چیز در آینده دقیقا اینطور پیش نرود اما در حال حاضر که واقعیتها اینطور نشان میدهند.
باید به این نکته توجه داشت که اهمیت فعالیتهای ساختمانسازی کم نیست. زیرا فعالیتهای ساختمانسازی میتواند در دو حوزه تولید (تولید قطعات ساختمانی مورد نیاز) و خدمات (مشاغل مربوط به طراحی، خدمات حقوقی و حسابداری و خدمات دلالی) ایجاد اشتغال نماید.
آنچه مشخص است این است که در حال حاضر بخش ساخت و ساز برای اقتصاد کشور اهمیتی بسیار بیشتر از قبل یافته. در ضمن هنگامی که بدانیم کانادا قرار است به کجا برود و اتخاذ کدام استراتژی میتواند کشور را به این مقصد برساند، اهمیت این موضوع چندین برابر میشود.
تحلیلگران اقتصادی سالها بود که بخش خودروسازی را بزرگترین بخش اقتصاد در کشور میدانستند. به همین دلیل هم بخشهای تولید قطعات و مونتاژ همیشه بیشترین توجه دولت را به خود اختصاص داده بودند و از آنجایی که میزان اشتغال نیز در این بخشها بالاترین میزان بود، همواره تلاش میشد تا با حمایت و تقویت آنها این اهمیت حفظ شود.
اکنون که بخش ساخت و ساز میرود تا به بزرگترین بخش اقتصادی در کشور تبدیل شود، مهمترین کاری که این بخش باید بکند این است که خود را آن طور که باید به دولت بشناساند تا به این ترتیب بتواند از حمایتهای بیشتر دولتی و اداری برخوردار شود.
تعداد مشاغل در دو بخش تولید و ساخت و ساز همچنان در حال نزدیک شدن به یکدیگر است اما در حال حاضر از سرعت این روند تا حدی کاسته شده است. امروزه با بالا رفتن تعداد جمعیت میتوان به رونق هر دوی این بخشها امیدوار بود. اما جنبشهای کارگری در آنسوی آبها در حال ریشهدواندن هستند و این به معنای بالا رفتن هزینههاست.
در حال حاضر موضوعاتی چون عادلانه بودن دستمزدها و ایمنی در محل کار جذابیت یافتهاند. اخیرا در کشور چین کارکنان برخی کمپانیهای ژاپنی اعتصاب کردهاند. البته هنوز هم کشورهای زیادی هستند که میتوانند نیروی کار ارزان تامین کنند. برای مثال کشور ویتنام با ۸۴ میلیون جمعیت یکی از پایینترین دستمزدها را در میان کشورهای آسیای جنوبشرقی دارد.
در بخش ساخت و ساز در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ و با وجود رشد استثنایی در بخش مسکن، اشتغال در این بخش رشدی بسیار بالا داشت. طی این دهه این بخش ۵۰ درصد رشد نمود که کاملا با دهه قبلی متفاوت بود. این میزان از رشد احتمالا تا سال ۲۰۲۰ دوباره تکرار نخواهد شد.
اما ساخت و ساز در بخش مسکونی تنها قسمتی از موضوع است. عامل دیگری نیز بوده که سبب رشد اشتغال در بخش ساخت و ساز شده و احتمالا این عامل تا سالهای متمادی نیز از عوامل رشد قابل توجه در کانادا خواهد بود.
تقاضای جهانی برای کالا
عامل مهم بعدی که در حال حاضر و تا سالها یکی از عوامل رشد اقتصادی خواهد بود، نیاز فزاینده اقتصاد یکپارچه شده جهانی به کالاها و مواد است. با شروع قرن جدید، بسیاری از فعالیتهای بخش ساخت و ساز به منابع مربوط شدهاند. در این زمان خیلی زود سرمایهگذاری در بخش سوختهای فسیلی اهمیت پیدا کرد که در راس آنها نیز پروژههای عظیم نفت شنی در آلبرتا و آبهای ساحلی کنارههای شرقی کشور قرار میگرفت.
در همین سالها پروژههای مهم خط لوله و تاسیس چندین ایستگاه عظیم چندین میلیارد دلاری تولید برق، کار زیادی را در کشور ایجاد کرد. همین اتفاق برای مواد معدنیای چون پتاس، اورانیوم ومعادن الماس افتاد. طلا و نقره نیز از جمله دیگر موادی بودند که در آنها سرمایهگذاریهای بزرگی انجام شد.
قیمت فلزات و مواد معدنی که طی دوران رکود اقتصادی به شدت کاهش یافته بود، اکنون بار دیگر به حد خوبی رسیده است. در حال حاضر قیمت طلا و نقره نیز به دلیل شرایط نامطمئن اقتصادی بسیار بالا رفته است. قیمت باقی فلزات بهویژه مس نیز تقریبا به همان رقم پیش از دوران رکود بازگشته است. قیمت محصولات کشاورزی نیز قاعدتا به دلیل بالا رفتن قیمت سوخت افزایش یافته است.
فقط تامین نیازهای بازار بزرگ کشور چین برای موادی چون مس، نیکل، سنگ آهن و ذغال سنگ کافی است تا افزایش قیمتهای این مواد حتمی باشد. علاوه بر اینها لازم است تا بودجه عظیمی نیز صرف تجهیز و تقویت راههای زمینی و راهآهن شود تا بتوان سریعتر مواد و محصولات صادراتی را به دست مصرفکنندگان آنها رساند. کشورهای کانادا، استرالیا، برزیل، آرژانتین، روسیه و اندونزی همچنان از تولیدکنندگان مهم مواد اولیه محسوب میشوند. البته کشورهای دیگری در امریکای لاتین و افریقا نیز هستند که در زمره صادرکنندگان مواد اولیه محسوب میشوند.
گرچه لازم است که با حساسیت هرچه تمام روابط قبلی [احتمالا منظور با امریکا] حفظ شود اما نمیتوان سونامی تغییرات را به عقب راند و اصلا هم چنین چیزی مطلوب کانادا نیست. خوشبختانه در کشور کانادا از نظر منابع طبیعی وفور نعمت است. نادیده گرفتن فرصتهای شغلی که کاناداییها به درستی مستحق برخورداری از آنها هستند، به نوعی کفران این نعمت فوقالعاده محسوب میشود. یکی از این موارد انجام تحقیقات بنیادی و نظارت مسئولانه و تلاش برای حفظ حوزههای محیط زیست است.
مشاغل تولیدی در کانادا، به ویژه در مواردی که هزینه حمل و نقل تعیین کننده است و یا داشتن نیروی کار متخصص ضروری است، همچنان ادامه خواهند داشت. حوزه دانش و تحصیل نیز از بخشهای رو به رشد است. شرکتهای بیمه و امور مالی در کانادا نیز توانستند از بحران اقتصادی گذشته با سربلندی گذر کنند و از این نظر اعتبار بسیاری در جهان کسب نمایند. در حوزههای IT، ارتباطات، بیومهندسی و داروسازی، شرکتها و موسسات آموزشی کانادا جزء بهترینهای دنیا هستند.
اما در بسیاری از حوزهها قیمت و بازار مواد اولیه کلید اصلی رشد محسوب میشوند. و در همین حوزههاست که میتوان امیدوار بود فرآوری و انتقال مواد به بازارهای بینالمللی به ایجاد اشتغال بینجامند و در کنار آن مراقبت و حفظ محیط زیست در همه سطوح، اقتصاد کانادا را برای آیندهای معین و حتی فراتر از آن پر رونق نگاه دارد.
برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید.
ثبت دیدگاه