بخش اول این گفتگو با آقای جواهری که به دلایل خرید فرنچایز و مسیر اولیه چنین کاری در یک نمونه از فرنچایزها (مثلا Subway ) در این صفحه در دسترس است و بخش دوم را که به هزینههای خرید و دریافت گواهینامههای لازم میپردازد میتوانید در اینجا ببینید.
متن کامل و یکپارچه را در این صفحه از وبسایت پرنیان و یا این صفحات از نسخه دیجیتالی شماره ۲۲ پرنیان ببینید.
خرید فرنچایز جدید اما رو به رشد
در مورد فرنچایزهای جدید و رو به رشد که هم شرط و شروط زیادی ندارند و هم هزینه فرنچایز فی اندکی دارند و هم اینکه با توجه به احتمال رشد زیاد در فاصله ۵ سال آینده، در صورت تحقق سرمایه و دارایی فرد را به شدت افزایش میدهند برای تازهواردی که دفعه اولش است که دارد این کار را میکند و احتمالا هر چی داره و نداره، دارد در این کار میگذارد این ریسک بزرگی است و بهتر است این کار را نکند. فرنچایزی که دارد تازه رشد میکند محاسنش این است که رفتن داخلش راحت است و لوکیشنهای بهتری میتوانی گیر بیاوری ولی اگر این فرنچایز مدیریت خوبی نداشته باشد، پشتیبانی خوبی فراهم نکرده باشد و قدرت تطبیق دادن خود با این رشد را نداشته باشد بعدا زمین میخورد و تو هر چی داری از دست میدهی. این دیگر به شانس بستگی دارد اما بهتر است که تازهواردان چنین ریسکی نکنند. درست است که سابوی یک فرنچایز قدیمی در امریکا است اما ۱۵ سال پیش در تورنتو خیلی شعبه نداشته یک چیزی حدود ۵۰-۶۰ تا شعبه داشته. آنهایی که ۱۵ سال پیش سابوی باز کردند یک جورایی ریسک کردند اما نه خیلی برای اینکه به هر حال سابوی همان زمان هم قدمهای اولیهاش را درست برداشته بود و تثبیت شده بود. اما یک فرنچایزی که تازه ۵ ساله شروع کرده هنوز باید قدمهای زیادی برداره تا رشد کنه و ممکنه که نتونه این کار را بکنه. تازه این در صورتی است که بخواهد و نتواند. خیلی از اینها اصلا کلاهبرداری است و هدف کمپانی ایجاد کننده آن فرنچایز جدید اصلا معلوم نیست که ادامه کار باشد.
شعبه دوم از همان فرنچایز قبلی یا فرنچایز جدید؟
یک وقتی شما ۷-۸ تا مغازه روی یک فرنچایز موفق داری که دارند کارشان را انجام میدهند و درآمد خوبی دارند و حالا به عنوان تجربه یا تنوع یا هر دلیل دیگری دوست داری که روی یک بیزینس جدید سرمایهگذاری کنی. مهم نیست اگه این وسط شکست هم بخوری چون بقیه حمایتها هست اما اگه یک شعبه داری و میخواهی دو تا کنی یا دو تا داری و میخواهی سه تا کنی یعنی هنوز از نظر جریان درآمدی آن طور تثبیت نشدهای. میدانی هم که فرنچایزهای موفق مثل تیمهورتونز، سابوی، مکدانلدز، پیتزا پیتزا زمین نمیخورند، خوب دلیل نداره که بخواهی تنوع سرمایهگذاری ایجاد کنی یعنی در این حالت بحث چیدن تخممرغها در یک سبد صدق نمیکنه که بخواهی از آن فرار کنی. این جوری آن مغازههایی که داری به آن مورد جدیدتر کمک میکنند که راحتتر روی پای خودش بیاسته تا اینکه بخواهی سراغ یک فرنچایز کاملا جدید بروی.
توصیهها
اگه کسی میخواهد این کار را بکند باید یک سال برود در یک سابوی کار کند. نمیشود همینجوری پاشی بیایی بگویی من میخواهم یک سابوی باز کنم. وقتی یک سال کار کنی میفهمی که چه کارهایی را خودت باید بکنی و به چه شکلی و چه کارهایی را سابوی میکند. مثلا کارهای تبلیغاتی را سابوی خودش میکند البته پولش را از خودت میگیرد چون از فروش هفتگی ۴ درصد و نیم برمیدارد و تبلیغات میکند. و انصافا تبلیغاتش درست است (هیروبرگر دو درصد برمیدارد اما تبلیغات موثری انجام نمیدهد.) اما شما مجاز هستی که در ناحیه خودت تبلیغات داشته باشی و پروموشنهای خودت را بگذاری و هزینهاش با خودت است. جنس را باید حتما از خود سابوی بخری هر هفته. البته این خود سابوی نیست بلکه کمپانی است که برای سابوی پخش کننده است و برای سابوی کار میکند. کارگر را خودت باید به تجربه بفهمی که هر شیفتت به چند نفر آدم احتیاج دارد و آنها را استخدام کنی. آموزششان بدهی و جدول کاری آنها را بنویسی و مراقبت کنی که درست کار کنند. اگر آن تجربه یک سال کار را نداشته باشی اولین کسانی که سرت کلاه میگذارند خود همین کارمندانت هستند. چون باید با چشمپوشی نسبت به کارهایشان یک جوری بهشان رشوه بدهی چون اگه ول کنه بره بدبخت میشوی. برای همین باید خودت را در موقعیتی قرار بدهی که اولا هر وقت به کسی گفتی کاری را بکن و بهانه آورد بهش نشان دهی که باید چطور کار را درست انجام دهد و ثانیا اگر دیدی تکرار کرد بهش میگویی که خوش آمدی و این تجربه و قدرت را داری که وایسی یک هفته یا کمتر و بیشتر، در حدی که جایگزینی پیدا کنی، خودت کار را انجام دهی.
برای فراگرفتن و آموزش مدیریت و اداره هر شعبه بهترین کار کسب تجربه تدریجی است. البته خود سابوی دورههایی دارد اما این دورهها برای کسانی که میخواهند از صفر شروع کنند نیست بلکه برای سیقل دادن تجربیات قبلی شماست. هیچچیز در این زمینه جای معلوماتی که توسط خود فرد از طریق تجربه کسب شده باشد را نمیگیرد.
یک بحث کلی است و آن اینکه آدمی که تازه میآید باید با پولی که آورده اول روی خودش سرمایهگذاری کند. معمولا تازهواردین به دلیل عادت در ایران یک جور حرص پول جمعکردن دارند؛ میخواهند هر طور شده این پولی را که آوردهاند یک جایی بگذارند که ازش پول دربیاید. در حالی که آن جایی که میگذاری خیلی وقتها خودت هستی. مثلا باید بروی یک جای ساعتی ۱۰ دلار کار کنی و با آن پول آورده، بقیه خرج زندگی را بدهی فقط برای اینکه در این کار ساعتی ۱۰ دلار، تجربههای لازم را کسب کنی. یا اگر مهندسی بروی دورههای تخصصی مربوطه را بگذرانی یا اگر لازم است درس بخوانی این کار را بکنی. اما اگر اصرار داشته باشی که هر جور شده با این ۱۵۰-۲۰۰ هزار دلاری که آوردهای یک مغازه باز کنی که نکند آن ۲۰۰ هزار دلارت کم بشود بعد از چندی میبینی هم آن ۲۰۰ هزار تا را از دست دادهای و هم چیزی عایدت نشده و حالا دوباره باید بروی سراغ همان کار ساعتی ۱۰ دلار بدون اینکه آن پشتوانه را هم داشته باشی.
یک تجربه شخصی و توصیه نه چندان خوشایند هم دارم و آن اینکه تا آنجا که میتوانید نیروی ایرانی استخدام نکنید. بگذارید ایرانیها بروند برای یک غیرایرانی کار کنند. برای اینکه ایرانیها عموما فکر میکنند که خیلی زرنگ هستند. اگر تازه از ایران آمده باشند که معمولا فکر میکنند همه، حقشان را خوردهاند و این تویی که الان رییس آنها هستی دزدی بودهای که پولی به جیب زدهای و الان آمدهای اینجا و قطعا شعورت از او کمتره و او بهتر میفهمه و تو رفتهای خانه خوابیدی و این بدبخت مجبور است تا دیروقت در مغازه کار کند و همین تفکر سبب میشه بخواهد در همه چیز سرک بکشد و کارها را درست انجام ندهد و بدتر راست راست تو چشمت نگاه کند و بهت دروغ میگوید. من فقط با چند ایرانی که آشنا بودند دچار این مسائل نشدم. برای همین میگویم که اگر آنها با دیگران کار کنند و چنین بایاسی نداشته باشند هم برای خودشان بهتر است و هم برای کارفرمای ایرانی.
پایان
ثبت دیدگاه