از کجا شروع کنیم؟
آموزش زبان به برداشتن چند گام اولیه اما مهم نیازمند است. گامهایی که توجه به آنها در آغاز، زمان و هزینه زیادی از ما نمیگیرد اما بیتوجهی به آنها، گامهای بعدی را کند، خستهکننده و غیرموثر خواهد کرد. این گامها عبارتند از:
1- نیازسنجی، تعیین هدف و مشخص کردن حوزهای که نیاز به آموزش دارد. پاسخ به این پرسش که ما دقیقاً برای تحقق چه هدفی زبان میآموزیم: کار، تحصیل ...،
2- ارزیابی اولیه دقیق و جدی از مهارتهای زبانی (Speaking, Writing, Listening،...) بر اساس هدف و حوزه مشخص شده و کشف نقاط ضعف و قوت هر یک از مهارتها،
3- انتخاب روش(ها) یا مواد آموزشی متناسب با نیازمندیهای مهارتهای زبانی
4- تنظیم زمانبندی مشخص برای رسیدن به مراحل بعدی و انجام ارزیابی ثانویه دقیق در پایان هر مرحله
5- بازخوانی و اصلاح مواد و روشها بر اساس ارزیابی ثانویه و تکرار مرحله 4
شاید چنین به نظر برسد که شیوه رایج فراگیری زبان در موسسات آموزشی، حرکت در همین مسیر باشد اما واقعیت غیر از این است. و در این میان عموماً موسسات آموزشی اگر نگوییم بیتقصیر، کم تقصیر هستند. عجیب است، چرا چنین ادعایی میکنم؟
چون مهمترین گام، یعنی گام اول را که کاملاً بر عهده خود ما نه آنها بوده مورد غفلت قرار دادهایم. این گام دقیقاً چه ویژگیهایی دارد؟
در آموزش زبان بطور عمومی ما برای سه (یا چهار) حوزه مشخص نیازمند به فراگیری زبان هستیم:
1- زندگی روزمره،
2- محیط کار،
3- محیطهای آکادمیک
4- آمادگی در آزمونها
دلیل اینکه از سه یا چهار حوزه نام میبریم این است که بخش عمدهای از مورد 4 در واقع مقدمه مورد 3 است و حالت موقت دارد اما به دلیل اهمیت این دو و تداخلی که عموماً بین این دو پدید میآید آنها را از یکدیگر تفکیک میکنم.
توضیحات بعدی، بحث را روشنتر میسازد.
بسیاری از ما در آغاز فرایند زمانآموزی این تفکیک را در ذهن نداریم و چون فکر میکنیم با فراگیری عمومی زبان (که تقریباً همه متدهای فراگیر در این جهت حرکت میکنند) به همه خواستههای دیگر میرسیم؛ پس از مدت زمانی که آن نیازها مرتفع نشد و مهارتهای مورد نظر حاصل نیامد زبان به شکوا و شکایت باز میکنیم.